سرماخوردگی سامیار
پسرم عزیزکم، سلام
چند روزی بود که یکمی آب ریزش بینی داشتی ، اما از دوشنبه بعدازظهر دیدم که تنت گرمه و انگار تب داری بهت استامینوفن دادم. خونه مادرجون بودیم شب که اومدیم خونه تو ساعت یک و نیم خوابیدی. تو خواب سرفه های خشک و با صدای بلند می کردی طوری که گریه ت می گرفت و از خواب بیدار میشدی.
صدای سرفه کردنت دلم ریش ریش میشد و باهر سرفه ت می گفتم جانم اما کاری از دستم بر نمیومد. سه شنبه بعدازظهر رفتیم دکتر و برات دارو نوشت. گفت که نمی خوام همین الان بهش انتیبیوتیک بدم انشاالله این را بخوره و خوب شه اگه نشد دوباره بیاریمش. وزنت 8200 شده و نیم کیلو از زمان واکسنت بالاتر رفتی .خانم دکتر گفت ماشاالله خوب غذا میخوره
سالبودیک و زادیتن نوشت و تاکید کرد سالبودیک رو تا سه روز بدم بهت و زادیتن هم خارجی باشه.
قبلا زادیتن خورده بودی برای خس خس سینه. خدارو شکر بابایی آشنا داشت و خارجیشو گرفتیم .
این اولین سرماخوردگی جدیته .خیلی نگرانم امیدوارم زود خوب بشی. امروز صبح ساعت 5 بود یکم تب داشتی بهت استامینوفن دادم.پوشک تو عوض کردمو تنتو با دستم نمناک کردم .آخه خانم دکتر گفته بود پاشویه نکنم. اگه تبت شدید بود تن شویه ...خدارو شکر تا الان تب نکردی.دستگاه بخور هم برات گرفتیم و گذاشتیم تو اتاق.
امروزهم دیدم کم کمَک داری چهاردست و پا میری . ازت فیلم گرفتم البته هنوز شلی یه خورده... ولی داری یاد میگیری.. فدات بشم با اینکه حال نداری ولی شیطونی هاتو داری. الانم خوابی
پسر گلم زود خوب شو عزیزک من....