سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 17 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

ماجراهای غذاخوری سامیاری

1394/8/2 14:57
نویسنده : مامان سمیرا
683 بازدید
اشتراک گذاری

امروز عاشورا هست و من و سامیاری تو خونه هستیم. آخه سامیار یکمی سرما داره. انشاالله سال دیگه باهم می ریم برای مراسم عزاداری.

 

پسر خوشگلم از اینکه روز به روز داری بزرگ تر میشی و چیزای جدید یاد میگیری خیلی خوشحالم . شکلک های هلن از وقتی واکسن زدی تا به الان فرنی و حریره بادام بهت میدم. به فرنی حساسیتی نشون ندادی اما حریره بادام که خوردی پی پی ت سفت شده و دونه های ریز ریز که همون بادومه . با اینکه آسیاب می کنم و با هاون هم می کوبم بازم دونه بادام هستغمگین

یه دوباری هم رو تنت نقطه های قرمز دیدم شبیه جوش اما جوش نیست که ما بهش میگیم تیپ تیپ. دکترت گفته بود عادیه از این به بعد که غذا می خوری .

روزای اول غذا دادن بهت سخت بود. آخه پسریم بلد نبود چچوری غذا با قاشق بخوره. می ریخت از دهنش بیرون یا پورت می کردخندونک .دوتا یا سه تا قاشق باید می اوردم چون ازم می گیری و میخوای خودت بذاری دهنت و دیگه بهم نمیدی گاهی دوتا قاشق باهم میگیری. بعدم می کوبی این ور اون ور. همه جاتو کثیف می کنی

یه دو روزیه که خدارو شکر بهتر شدی میدونی که وقتی قاشق میاد باید دهنتو باز کنی دیگه کمتر بادست می گیری قاشقو. وقتی قاشق غذا رو میارم جلو دهنتو باز میکنی و میگی هممممم و میخوریش

اینم سامیار پیش بند بسته آماده برای خوردن

اینم سامیار شکمو بعد از غذا

پسندها (4)

نظرات (4)

مامان سمیه
3 آبان 94 16:41
نوش جونش بشه منم برا غزل دو سه تا قاشق میارم.همیشه دوست داره خودش غذا بخوره من به غزل سوپ ماهیچه هم میدم
مامان سمیرا
پاسخ
آره منم سوپم می خوام شروع کنم
دایی موسی
3 آبان 94 22:06
uncle mahyar
3 آبان 94 22:07
سال بعد باهم تو دسته بالا مرزناک
مامان سمیرا
پاسخ
لایک
مامانی سارا و بابا جون رضا
11 آبان 94 1:04
Noooshe joonet
مامان سمیرا
پاسخ
مرسی