سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان پنج ماهگی

سامیارجونم سلام ... پسرم امروز 5ماهت تموم شد و وارد 6ماهگی شدی. این ماه که تموم بشه دیگه باید شروع کنی به غذا خوردن. هروقت سفره رو میبینی شروع می کنی به دست و پا زدن جیغ کشیدن. دهنتم آب میوفته. غذا و ظرف هارو و قاشق که از بشقاب بلند میشه و میره طرف دهنو با چشات دنبال می کنی و آب دهنتو قورت میدی آدم دلش می سوزه چاره چیه . .. باید تا یه ماه دیگه صبر کنی پسرم امروز بردیمت دکتر. قدت 65 و وزن 7400 بود. خانم دکترت راضی بود اما گفت سینه اش خس خس می کنه و تو زمستون خیلی باید مراقبت باشیم . گرد و خاک و دود واست خوب نیست اسفند دود کردن (گلا ضرره ولی نمیشه به بعضیا فهموند!!!)هم برات ضرر داره. جدیدترین کاری که یاد گرفتی اینه که بدون کمک...
22 شهريور 1394

فعالیت های جدید سامیار

اول بگم پسر گلم خیلی دوست دارم عزیزم ،عشق من  صبح که بیدار میشی شروع می کنی به صحبت کردن..گاهی وقتا هم دورو اطراف و نگاه می کنی. امروز صبح پاهای کوچولو تو می بردی بالا و برای اولین بار با دست می گرفتیشون. قبلا فقط نگاشون می کردی. بابایی گفت می خواد پاشم بخوره؟؟ آخه تو همچیو میخوری. دستت ،اسباب بازی هات ،لباس هرچی که دستت بهشون برسه ... الانم که دستت به پاهات رسیده پدرجون و مادرجون و دایی جونا رفتن تهران .خونه عمه و عمو جون مامانی. خیلی دلم می خواست برم ولی گفتم شاید سخت باشه برات. کلا امسال جایی نرفتیم به خاطر پسری. زنگ زدم و به مادرجون کارجدیدتو گفتم. مادرجون دلش واست تنگ شده بود صداتو از پشت تلفن شنید خوشحال شد. مادرجون ت...
11 شهريور 1394

ماجراهای شیر خشک دادن به سامیار...

از وقتی فهمیدیم شیر مامانی کمه بعد از چندبار رفتن پیش دکتر، خانم دکتر بالاخره برات شیرخشک نوشت. اما گفت روزی دو بار اونم 30 سی سی فقط. که بعد از این که 2ماهت شد قطع بشه اسم شیر خشکت سوپر امیل بود وقیمتش 22هزار تومن.بهترین نوع شیرخشک بود خوب وزن گرفتی. اما بهت نساخت و بهش حساسیت داشتی و یبوست گرفتی. اما متاسفانه بازم به خاطر جراحی من شیرخشکت قطع نشد بلکه اضافه هم شد. مقدار شیرخشکت که اضافه شد مشکل یبوست پیدا کردی . مدفوع سفت داشتی تا اینکه به حدی رسید موقع دفع درد داشتی و از درد گریه شدید می کردی و زخم شده بودی.طوری که من و مادرجون هم گریه می کردیم. بردیمت پیش دکتر اسماعیلی فوق تخصص گوارش نوزادان. شیرخشکت رو عوض کردو برات آپتامیل ...
26 مرداد 1394
1