سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 16 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

فعالیت های جدید سامیار

1394/6/11 13:00
نویسنده : مامان سمیرا
689 بازدید
اشتراک گذاری

اول بگم پسر گلم خیلی دوست دارم عزیزم ،عشق من 

صبح که بیدار میشی شروع می کنی به صحبت کردن..گاهی وقتا هم دورو اطراف و نگاه می کنی. امروز صبح پاهای کوچولو تو می بردی بالا و برای اولین بار با دست می گرفتیشون. قبلا فقط نگاشون می کردی. بابایی گفت می خواد پاشم بخوره؟؟ آخه تو همچیو میخوری. دستت ،اسباب بازی هات ،لباس هرچی که دستت بهشون برسه ... الانم که دستت به پاهات رسیدهخندونک

پدرجون و مادرجون و دایی جونا رفتن تهران .خونه عمه و عمو جون مامانی.

خیلی دلم می خواست برم ولی گفتم شاید سخت باشه برات. کلا امسال جایی نرفتیم به خاطر پسری.

زنگ زدم و به مادرجون کارجدیدتو گفتم. مادرجون دلش واست تنگ شده بود صداتو از پشت تلفن شنید خوشحال شد. مادرجون تقریبا هر روز میاد و تورو میبینه واسه همین میگه یه روزم تحمل دوری پسرعسلو ندارم.

تقریبا از سه ماهگی شروع کردی برای پشتک زدن.اوایل سرتوسمت چپ یا راست می بردی و بینی کوچولوتو میزدی زمین میخواستی خودتو پهلو کنی

اولین پشتک هاتو یه هفته مونده به چهارماهگیت تموم بشه زدی. الان دیگه هروقت رو زمین میذاریمت تند پشتک می زنی و میای رو شکمت. دیگه پوشک بستن واسمون سخت شده عزیزم .پسر شیطون و نازمخندونکبوس

پسندها (5)

نظرات (2)

آجی
13 شهریور 94 20:08
ُسلام سمیرا جون به امید روزی که پسرک ناز بدو بدو کنه این تیکش بامزه بود پوشک بستن سخت شده خیلی بلا پسرمون
مامان سمیرا
پاسخ
ممنونم عزیزم . انشالله که نازنین زینبم به سلامتی به دنیا بیاد. منتظر دیدن روی گلش هستم
آجی
22 شهریور 94 20:25
سمیرا جونم ممنون از قدمتان. فدای قدمتان ..،لطف کردی سر زدی عزیزم ... سامی گلم رو ببوس بعد من دانشگاه دختر خاله جون نیستم براش آرزوی موفقیت دارم
مامان سمیرا
پاسخ
ممنونم عزیزم .منم واست ارزوی موفقیت و خوشبختی دارم.