سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان پانزده ماهگی

پسر گلم عزیز دلم انشاالله همیشه شاد و سلامت باشی مامانی.  امروز بعد از چهارماه بردیمت پیش دکتر بغدادی . خدا رو شکر همه چیت خوب بود . گوشتم که عفونت کرده بود خوب شده بود . دکتر اولین بار قدتو ایستاده اندازه گرفت. ماشاالله پسرم مردی شده واسه خودش وزنت یازده کیلو و نیم و قدت 80 بود البته درمانگاه گفت 81 .  از این به بعد هر 2ماه برای چکاپ میریم دکتر و دیگه لازم نیست هر ماه بریم.   ...
22 تير 1395

بدو بدوبازی

پسر گلم عشق مامان سلام  اومدم از بازی هایی که می کنی برات بگم یکی از بازی هایی که می کنی بدو بدو یه یعنی عاشق اینی که یکی دنبالت کنی توهم جیغ بکشی فرار کنی . اگه هم کسی دنبالت نیاد خودت دور اتاق میدویی چند شب پیش خودت دور اتاق نزدیک نیم ساعت دور دور می کردی و اصلا نمی ایستادی. توپ بازی رو خیلی دوست داری و بازی دیگه ای که خیلی دوست داری ملحفه بازیه یعنی باید بریم زیر ملحفه دونفری و بازی کنیم . خدایی این چه جورشه دیگه من نمی دونم    ...
8 تير 1395

اوگی؟؟

سلام گلم سلام پسر قشنگم... ماه رمضون هست و حالی نیست واسه نوشتن . البته ماهم جایی نرفتیم . فقط بگم که عاشق بیرون رفتنی... کافیه در خونه باز بشه دیگه نمیشه جلوتو گرفت. این روزا یه چیزو خیلی تکرار می کنی اوگی ؟؟ بعضی وقتا هم میگی اودی ؟؟ آدی هم میگی . ولی من نفهمیدم یعنی چی؟ بعضی وقت ها می خوای یکی و صدا کنی بلند میگی اوگی اودی  بعضی وقت ها هم همین جوری یهو میگی اوگی اوگی منم پشت سرت تکرار می کنم. آهنگ گوش میدی و می رقصی وقتی تموم شد میگی تَ شُ ... یعنی تموم شد دیروز همراه السا خانم  و مامان و باباش(دوست بابایی) رفتیم خونه هستی خانم که ساری هست .قبل از اینکه بریم خونشون یکم تو پارک تجن دور زدیم. تو هم هی این ور اون و...
29 خرداد 1395
1