واکسن هجده ماهگی
بالاخره هیجده ماهت تموم شدو وقت آخرین واکسنت رسید... بیست و دوم مهر پنج شنبه بود و تعطیل. تو درمانگاه بخش ما فقط یک شنبه و چهارشنبه واکسن میزنن. من خیلی استرس داشتم واسه این واکسن . آخه شنیده بودم خیلی سخته. یکشنبه با بابایی رفتیم درمانگاه . اونجا بازم چندتا دانشجو و استادشون بودن که دانشجو ها داشتن به بچه ها واکسن میزدن. منم بیشتر استرسی شدم و رفتم به بهیار خودمون گفتم که حتما خودش بزنه. اونم یکم غر زد و گفت دارن میزنن دیگه و اینا . گفتم نه حتما خودتون بزنید.اونم دید که من اصرار می کنم گفت باشه. یکی از دانشجو ها وقتی داشت واکسن میزد یهو شیشه واکسن و شکوند و کلی هم طولش دادن . این باعث شد که دیگه خانمه چیزی نگه.قبل واکسن زدن همه بچه ها...