سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان بیست و دو ماهگی

22 بهمن امسال پسرم 22 دوماهگیت تموم شد و داره کم کم دوساله میشی عزیزم. قربونت برم . این روزا خیلی شیطون شدی چهارشنبه (20 بهمن)رفته بودیم عروسی . خیلی خیلی بازیگوشی کردی . من و مادرجون باهم دیگه هم نمی تونستیم داشته باشیمت.  عکس و فیلم گرفته بودم اما نمیدونم چی شدن . یه دونه عکس ازت دارم که میذارم. اولش می ترسیدی بری رو استیج. ولی کم کم که ترست ریخت هی می اومدی جای رقص و می رقصیدی و دراز می کشیدی روش. همه می گفتن سمیرا بچت چرا انقدر شیطونه. هرکی ببره پس میاره  حیف شد که عکسا رو گم کردم از کارات کلی فیلم گرفته بودم   ...
22 بهمن 1395

سامیار 16دندونه

سامیاری خیلی وقت بود واست مطلب نذاشتم تو این مدت 5تا دندون دیگه در اوردی و 16 دندونه شدی به ترتیب آسیای کوچیک سمت چپ پایین وچهار تا دندونای نیشت که تقریبا باهم و پشت سر هم دراومدن. فقط مونده چهارتا دندون اسیای دیگه . خدا کنه زودتر دربیان ...
20 بهمن 1395

لجبازی های سامیار

سلام پسر گلم عزیزدل مامانی .... این مطلبی که میذارم واسم نارحت کنندس درباره لجبازی های توئه که تازگی شروع شده قصد داشتم اگه مریض شدی و زیاد جدی نبود ننویسم که مطلب وبلاگت تکراری نشه اما دیدم نوشتنش قبلا خیلی بهمخ کمک کرد و یادم انداخت چیارو باید به دکتر بگم واسه همین دیدم بنویسم بهتره. 25 آذر شما سرما خوردی و یه هفته ای تقریبا مریض بودی .  احساس می کنم نسبت به بچه های دیگه خیای بیشتر مریض میشی . اصلا خودمم چشمت میزنم . چندبار پیش اومده تو دلم گفتم خدارو شکر سامی این ماه مریض نشد.... همون فرداش مریض شدی 17دی جمعه هم رفتیم خونه آوا جون و شبش خونه عزیز جون که از همون شب تا یه هفته اسهالی شده بودی . یک شنبه انقدر حالت بد بودو بی ح...
27 دی 1395
1