سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان نوزده ماهگی

سلام عشق و عسل مامان ... سامیار عزیزم نوزده ماه تمام شدی . عشق من . تو این ماه می خواستم بنویسم اتفاق خاصی نیوفتاد اما یادم اومد کلی اتفاق افتاد واکسنت ... دراومدن دندونت ... مریض شدنت... اصلا مگه میشه یه روز بدون تو خاص نباشه تو خودت خاص ترین اتفاقی پسر گلم... عشقم ... نازنینم یه روز زدیم شیشه ی میز عسلی مادرجونو شکوندیم . والان شده اسباب بازی سامیار... یه روزم مامانی برای اولین بار کوفته تبریزی درست کرد که خوب شده بود.. یه روزم که پدرجون می خواست بیاد دنبالمون و گفت تو خونه باشین هوا سرده . ما هم حرفشو گوش کردیمو فقط تا سرکوچه اومدیم. سامیار در انتظار پدرجون... اینم یه عکس از مسواک زدن سامی &nbs...
22 آبان 1395

رویش هفتمین دندون پسری با کلی تاخیر!

بالاخره بعد از 5 ماه هفتمین دندون سامیاری از صدفش اومد بیرون. دقیقا 15 خرداد بود که دندون ششمش دراومد. هفتمین دندون که میشه دومین دندون پیش سمت راست فک پایین. روز پنج شنبه 13 ابان دراومد.و سامیاری که مدت ها خرگوشی مامان بود حالا سه تا دندون تو فک پایین داره... مبارک باشه عزیز دل مامان پی نوشت سامیار از پنج شنبه تب کرد و تا یک شنبه تبش ادامه داشت با استامینوفن هم قطع نمیشد . پسریم خیلی بی حال شده بود. دکتر بردیمش و گفت ویروسیه. خدارو شکر که الان خوبه . انشاالله همیشه سالم باشی مامان ...
13 آبان 1395

واکسن هجده ماهگی

بالاخره هیجده ماهت تموم شدو وقت آخرین واکسنت رسید... بیست و دوم مهر پنج شنبه بود و تعطیل. تو درمانگاه بخش ما فقط یک شنبه و چهارشنبه واکسن میزنن. من خیلی استرس داشتم واسه این واکسن . آخه شنیده بودم خیلی سخته. یکشنبه با بابایی رفتیم درمانگاه . اونجا بازم چندتا دانشجو و استادشون بودن که دانشجو ها داشتن به بچه ها واکسن میزدن. منم بیشتر استرسی شدم و رفتم به بهیار خودمون گفتم که حتما خودش بزنه. اونم یکم غر زد و گفت دارن میزنن دیگه و اینا . گفتم نه حتما خودتون بزنید.اونم دید که من اصرار می کنم گفت باشه. یکی از دانشجو ها وقتی داشت واکسن میزد یهو شیشه واکسن و شکوند و کلی هم طولش دادن . این باعث شد که دیگه خانمه چیزی نگه.قبل واکسن زدن همه بچه ها...
28 مهر 1395
1