اولین جشن تولد سامیارم
عشقم ، نفسم ، همه ی هستی ام ... عاشقانه می خوامت گلم
عزیزم اولین جشن میلادت رو دو روز زود تر امشب جمعه به صرف شام با حضور پدربزرگا و مادربزرگ ها و دایی ها و عمه ها برگزار کردیم. چون فردا هم مادرجون مدرسه بود هم بقیه سرکار.
یک شنبه هم که روز تولدت هست واکسن داری عزیزم.
با تمام وجودم دوست دارم عشق من ، تمام هستی من... هرچقدر که میگم بازم کمه و اصلا دوس داشتنم تو این جمله ها و کلمه ها نمی گنجه...
خدایا چقدر عجیبه و دوست داشتنی این عشق مادر و فرزندی.. خدایا ازت ممنونم بابت این نعمت!
اینم یه سری عکس از تولدت سامیارم..
کیک تولدت که روش عکستو گذاشتیم و هم خوردنش شیرین بود هم یکمی سخت . مخصوصا واسه پدرجون که می خواست تقسیمش کنه! می گفت دیگه عکس بچه رو رو کیک نذارید!
اینم چندتا ژله که درست کردم به علاوه چندتا کارت که روش عکساتو گذاشتم و یادگاری دادم به مهمونا..
اینم عکس تکی که بهترینش بود از بس این ور و اون ور می رفتی نمی شد ازت عکس گرفت
اینم کیک مامانی که چشم پسری شو خورد... همممم .... موقع تقسیم کیک من و بابایی گفتیم ما چشمای سامیاری رو می خوایم هممممممم
از کادوهاتم بگم که مادرجون و پدرجون یه ربع سکه . عزیزجون اینا هم یه ربع سکه و مامانی وبابایی هم یه ربع سکه
دایی جون مهیار و دایی جون موسی هرکدوم 50تومان پول نقد دادن دستشون درد نکنه
عمه ارزو هم این اسباب بازی قشنگ رو خرید آهنگ میزنه و می چرخه و راه میره
امیر حسین هم (پسر عمه ی سامیار (سمیه) هم این اسباب بازی خوشگل و جالب رو گرفت که یه توپه می چرخه کلی آهنگ داره روش چندتاشکل حیوون هست هرکدومو بزنی صدا می ده و اسمشو میگه و کلی اهنگ جالب داره
اینم چندتا صحنه از فش فشه بازی تولد سامیاری
شب خیلی خوبی بود و به همه خوش گذشت مخصوصا به سامیارجونم که از دیدن این صحنه ها کلی ذوق کرد
قربون ذوق کردنت برم عزیز دلم