سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 16 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان نه ماه

1394/1/18 14:58
نویسنده : مامان سمیرا
462 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم ...

امروز نه ماهه که مهمون دلم شدی و باهم این نه ماه رو گذروندیم... فقط چند روز دیگه تا اومدنت وقت هست.

این چند ماه خیلی زود اومدن و رفتن اما نمیدونم.این چند روز چرا تموم نمیشه.... دارم این روزا رو دقیقه به دقیقه می شمارم.... هی ساعت و نگاه می کنم ... ولی انگار حرکت ندارن عقربه ها...

بابایی هم میگه زودتر به پسری بگو بیاد...خندونکبوس

شنبه نوبت دکترم بود. چون کمر دردم بهتر شده  یهش گفتم می خوام طبیعی زایمان کنم... تاریخ زایمانم ۲۷ هست حالا شاید پسری خواست و زودتر اومد شایدم بخواد ناز کنه و دیرتر بیاد... ولی باز دکترم گفت سزارین.... به هر حال من حرفشو گوش ندادم . تصمیم زمان اومدنت رو گذاشتم به عهده خودت عزیزم\بوس

بعد از دکتر همراه مامان جون و باباجون اومدیم خونه عزیزجون و بابابزرگه(یعنی خونه مامان و بابای بابایی) فردا هم دوباره برمیگردیم خونه مامان جون...

پسری اگه میشه سعی کن زودتر بیاییزبان منتظرتیم عزیزم ....بوس

پسندها (1)

نظرات (1)

مامانی سارا و بابا جون رضا
21 فروردین 94 3:45
ایشالله زایمان راحتی داشته باشی.مشتاقانه منتظر عکسای نی نی هستم
مامان سمیرا
پاسخ
ممنونم عزیزم