اولین شب یلدای سامیارجون
پسر نازنینم ،نیما یوشیج تو جشن یک سالگی فرزندش براش نوشت:پسرم!یک بهار،یک تابستان،یک پاییز و یک زمستان را دیدی!از این پس همه چیز جهان تکراریست جز مهربانی... من هم این جمله رو تقدیم به تو می کنم و برات آرزوی زندگی سراسر شادی و پر از عشق و مهربانی رو دارم
تو که اولین های زندگی خودت رو می بینی و تجربه می کنی ، تو بهار چشم های خوشگل و نازتو به این دنیا باز کردی ، اولین تابستون زندگیت روز به روز بزرگ تر شدی ، تو اولین فصل پاییز شروع کردی به گشتن و کشف و بازی و شیطونی.
و امروز هم اولین روز اولین زمستون زندگی توئه که از خدا همیشه شادی و سلامتی و خوشبختی به همراهت باشه.
دیشب که شب یلدا بود خونه مادرجون بودیم . تو انقدر ورجه ورجه می کردی که نگو فهی می خواستی وسایل و خوراکی های سرسفره رو بگیری. هی اینو ازت می گرفتیم تو اون یکی رو دست می زدی، اگه یه لحظه میذاشتمت زمین دقیقا مثله یه عقاب با چنگولای کوچولوت آجیل و یا وسایل دیگه رو برمیداشتی
منم انقدر مشغول تو بودم که دیگه عکس گرفتن یادم رفت. ولی این عکسارو دیروز که باهم رفتیم دور دور ازت گرفتمو میذارم
خوشحال آماده برای دور دور