سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 18 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

تب ناگهانی و مریضی دوباره

1394/9/7 15:46
نویسنده : مامان سمیرا
1,010 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم سلام خوشگلم... 

از دوشنبه ظهر پسریم یه دفعه تب کردی. فقط تب  بودو هیچ نشونه دیگه ای نبود سه شنبه بردیمت دکتر و سیتریزین و یه انتی بیوتیک برات نوشت و گفت اگه تبت قطع نشد بهت بدم و پنج شنبه ببرمت دکتر . گفتش الان یه ویروسی هست که بچه ها میگیرن تب میکنن و تنشون دون دون قرمز میزنه. 

خودم از دوشنبه بهت استامینوفن می دادم اما اصلا تبت قطع نمیشد .سه شنبه شب به 39.5 هم رسیده بود ..دل شوره گرفته بودمو نزدیک بود اشکم دربیاد..مادرجون و پدرجون هم نگرانت بودن ..ساعت 11 شب اومدن پیشت و یکی دوساعت بودن. مادرجون هی می گفت بمونم .من گفتم نمیخوادو فردا باید بری مدرسه. 

پسرم الهی قربونت برم تو همون حال مریضی خنده رو لبات بود و بازی هم میکردی

خداروشکر اون شب حدود ساعت 2 نصف شب تبت قطع شد. ولی هر چهار ساعت بهت استامینوفن میدادم وگرنه دوباره شروع میشد.

چهارشنبه پدرجون اومد و اصرار کرد که ببریمت پیش یه دکتر دیگه تو بیمارستان کودکان. خلاصه رفتیم اونجا نوبتم نداشتیم . پدرجونت رفت و هرجور که شده واست یه نوبت جور کرد. دکترش فوق تخصص عفونت کودکان بود . معاینه کرد و خدارو شکر گفتش چیزیش نیست. 

من و بابایی خیالمون یکم راحت شد اما پدرجون همچنان نگران بود. و میگفت کاش یه ازمایش می نوشت واسش

 واقعا بابا مامان های ما کی خیالشون از بابت بچه ها راحت میشه؟؟........ هیچ وقت!!

پنج شنبه ساعت 5 صبح بود بهت استامینوفن دادم و دیدم دیگه تب نداری . خدارو شکر حالت کاملا خوب شده بود. اما مادر جون و پدر جون اومدن و گفتن یه باردیگه ببریمش پیش دکتر خودشخندونک. برای اینکه خیال هممون راحت بشه دوباره رفتیم و خانم دکتر معاینت کرد و گفت آقاسامیار خوبه خوبه نیازی به آزمایشم نیست.

خلاصه سامیار طی 3 روز 3بار رفت دکتر...خندونک اصلا دیگه دل خانم دکتر تنگ میشه واسش . .منشی خانم دکترم شماره پرونده سامیارو حفظه. فکرکنم میذاره دمه دستشخنده

اما دیروز(جمعه) تنت دون دون قرمز زد ولی امروز خوب شده .. خانم دکترم زنگ زد و حال سامیارو پرسید.دست خانم دکتر درد نکنه آرام

چهارشنبه ماهی کوچولومونم مرد بیچاره. این اواخر بهش خوب رسیدگی نمی کردم. ماهی کوچولومون همراه یه ماهی دیگه.برای عید 93 گرفته بودم .1 سال و هشت ماه پیشمون بود. غمگین

اون یکی خیلی شیطون بود قبل اینکه سامیاری بیاد ..یه شب که ما نبودیم خودشو از تنگ پرت کرد بیرون. وقتی ما اومدیم هنوز زنده بود. انداختمش تو آب اما صبح دیدم که مرده.غمگین

اون بزرگه خودکشی کردو اون کوچیکه صورتی هم که تازه مرده.این عکس ماله عید 93 هست

پسندها (7)

نظرات (6)

مامان سمیرا
7 آذر 94 18:04
عزیز دلم انشاالله سامیار جون همیشه سالم وتندرست باشه و پست های سلامتی سامیار جون رو بزارید....
مامان سمیرا
پاسخ
مرسی عزیزم. انشاالله سامیار شماهم همیشه سالم و سرحال باشه
مامانی سارا و بابا جون رضا
11 آذر 94 0:47
انشالله هيچ قت اين ني ني ها مريض نشن
مامان سمیرا
پاسخ
انشاالله
مامان فاطمه
11 آذر 94 2:50
سمیرا جون سلام.امشب تقریبا تمام وبت رو خوندم.خداسامیار رو در کنار تو و باباییش سالم و سلامت نگه داره.از طرف من سامیار جون رو ببوس.راستی شما هم به لیست دوستان ما اضافه شدین.
مامان سمیرا
پاسخ
ممنونم عزیزم ... انشاالله که برای شما هم همیشه شادی و سلامتی باشه
خواهری
12 آذر 94 19:17
مامان هدی
16 آذر 94 10:09
انشالله همیشه سالم باشن همه بچه ها. حسنا هم ویروس رزولا رو گرفت.دکتر می گه اکثر بچه ها قبل از یکسالگی این ویروس رو می گیرن. نوعی از سرماخوردگیه جدیده. باز خوبه پسرت ماشالله قطره استامینوفن می خوره. ما تو سه روز فقط پاشویه کردیم. سه بارم نصف شب شیاف زدیم براش. حسنا دون دون نپاشید بدنش. دکتر می گفت خیلی خوبه که بدن کمتر استامینوفن بهش بدیم.ولی خیلی سخت بود همش پاشویه کردیم. روزهای سختی بود تکرار نشه برای هیچ کس
مامان سمیرا
پاسخ
آمین ... مریضی بچه ها خیلی بده و سخته
مامان الهام
16 آذر 94 17:52
نبینم پسرمون دیگه مریض شه ها
مامان سمیرا
پاسخ
سعی می کنیم دیگه مریض نشه خدا کنه