آمادگی برای غذای جامد
سامیار عزیزم پسری توپولوی همیشه گشنه ی من ، بهت تبریک میگم بالاخره انتظارت سر اومدو غذا خوردنت شروع شد... نمیدونم چرا با اون شکم کوچولو موچولوت این همه حرص خوردن داری!!
امروز یکمی برنج رو که از قبل شسته بودم بدون نمک آبکش کردم و آبشو که یکم غلیظ کرده بودم دادم بهت. توهم که هیچ وقت چیزی رو رد نمیدی همچین می خوردی که دلم می سوخت!! نیم ساعت قبلش بهت شیر داده بودما
قاشقم که به زور از دستت باید می گرفتم وگرنه می خوردیش اونم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی