بالاخره سامیار اومد خونه خودش...
پسرم امروز بالاخره بعد از سه ماه و ده روز شما برای اولین بار از خونه مادرجون اومدی خونه خودت . مریضی مامانی باعث شده بود که بعد تولد ما خونه مادرجون بمونیم.
منم که از هفته دوم عید تا حالا نیومدم خونه.
از چند روز قبل وسایلمونو جمع کردیم و بابایی اونا رو اورد خونه. وقتی وارد خونه شدیم همه جا رو با دقت نگاه می کردی و دنبال کشف کردن این جای جدید بودی.
اتاقتو خیلی دوست داری .هروقت می برمت تو اتاقت ذوق می کنی و دیوار رنگی اتاقت توجه تو جلب می کنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی