اولین مهمونی ده ماهگی
امروز برای ناهار همراه پدرجون اینا رفتیم خونه عمه فاطمه (عمه مامانی)مادرجون محیا . محیا خانم هم اونجا بود
هی می خواستی بری بهش دست بزنی و باهاش بازی کنی ولی ما جلوتو می گرفتیم آخه محیا جون 6ماه کوچیکتره از شما.
سامیار: مامانی بذار بهش دست بزنم....
دایی جون مهیار و سامیارجون
بوقلمونهای عمه... هروقت می گفتیم اینا چی می گن .. می گفتن غ غ غ
سامیار در حال تماشای بوقلمون ها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی