شروع مجدد پروژه پوشک
دقیقا آخرای شهریور بود که یه روز صبح یهو آوین اومد خونه ما تو یه عملیات برق آسا و غیرمنتظره اومد تو دسشویی جیش کرد و رفت... سامیار هم که این موضوع خیلی روش تاثیر عمیقی گذاشته بود هرکیو که دید بهش گفت و هرکیو که ندید براش در سه کلمه پیغام گذاشت که آوین .. دسشویی .. جیش!
ما هم از همون روز تصمیم گرفتیم که پروژه پوشک رو شروع کنیم و الان 12 روزیه که یهو پوشکو گذاشت کنار. اولین روز که می خواست پی پی کنه می گفت مولفیکس ... یعنی منو مولفیکس ببند . که گفتم پسرم مولفیکس واسه نی نیه تو برو حموم. با یه هق هق و یکم گریه گفت نی نی ! تایید کرد و منم بغلش کردمو دلداریش دادم باهم رفتیم تو حموم. داشت گریم می گرفت. دیگه هر وقت مولفیکسو می بینه میگه نی نی.
روز اول یکم مقاومت می کرد و گریه. منم باهاش بازی می کردمو با ناز و بازی و آروم آروم راضیش کردم که بیاد تو حموم بازی کنه و همون جا جیش کنه مثلا به بهانه شستن ماشینش یا شنا کردن حیوونا.
هر یک ساعت می بردمش حموم جیش می کردو الان هر دوساعت . مگر اینکه آب یا آب میوه خورده باشه که باید زودتر ببرم. پی پی هم روزی یک باره که خیلی می ترسید الان ترسش کمتر شده ولی هنوز هست . با بازی سرشو گرم می کنم تا کارشو بکنه . مثلا حباب درست می کنم.
فعلا دسشویی رو دوس نداره . 11مهر تقریبا بعد ده روز آموزش داره یه خط در میون میگه که جیش داره .
وقتی پی پی داره دور اتاق می دوئه . یا میگه درده منم می گم بیا پی پی کن خوب میشی . اوایل نمیومدو تو شرتش میزد و گریه می کرد می گفت پی پی . ولی الان میاد تو حموم ولی هنوز یکم می ترسه.