سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 16 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پایان بیست ماهگی

1395/9/22 1:12
نویسنده : مامان سمیرا
238 بازدید
اشتراک گذاری

سامیار نازم پسر عزیزم  خیلی دوست دارم عشقم...

بیست ماهتم تموم شد امروز واسه چکاپ بردیمت دکتر اسماعیلی. ازمایشی که نوشته بود خوب بود و مشکلی نداشت. وزنت هم 12.800 بود. من برعکس مامان غزلی می ترسم تو چاق بشی. درسته که الان وزنت خوبه ولی طی یه ما نزدیکه یک کیلو رفتی بالا.

خدا رو شکر غذا خوب می خوری. اما فعالیتت باید بیشتر باشه که با این سردی هوا هم زیاد نمیشه رفت بیرون.

آب میوه رو با قطره چکون میریزم تو دهنت. دوس داری و می خوری اما تو لیوان نمی خوری تا رنگشو می بینی فرار می کنی. سیب هم نمی خوری. موز هم نمی خوری. فقط انار رو دوس داری اونم بخاطر دون دون بودنش.

یادم رفت قدت رو بپرسم . دفعه ی بعد از تو پروندت نگاه می کنم و می نویسم.

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان سمیه
25 آذر 95 20:21
خدا رو شکر که وزن سامیار خوبه. خدا حفظش کنه سخت نگیر سمیرا جان چند وقت دیگه هوا گرم میشه و هی میره پارک و بیرون و فعالیتش زیاد میشه و نگرانی بابت وزنش از بین میره. مهم اینه که تنش سالمه خدا رو هزار بار شکر
مامان سمیرا
پاسخ
بازم خدارو شکر. اخه خودم چاقم هی وزن کم می کنم با ورزش دوباره چاق میشم از بچگی چاق شدم می ترسم سامیارم چاق شه . لاغر شدن سخته
مامان سمیه
28 آذر 95 16:32
من خودم کمبود وزن دارم اونقدر لاغرم که اذیتم نمیخوام غزل مثل خودم بشه تفاهمی داریم من و تو سمیرا عقایدمون مثل همه
مامان سمیرا
پاسخ
دقیقا منم احساس می کنم خیلی شبیه هممیم . واسه همینه که ندیده تو غزلی به دلم نشستین. دل به دل راه داره
مامان سمیه
4 دی 95 15:01
منم تو و سامیاری رو خیلی دوست دارممممممممممممممم
مامان سمیرا
پاسخ
ما بیشتر